سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون طلیعه نعمتها به شما رسید ، با ناسپاسى دنباله آن را مبرید . [نهج البلاغه]
قاهان

 

طراحی و اجرای نمادها و نشانه های عاشورا      قسمت چهارم

 

ساخت کتل

امروزه کتل به دو صورت ساده و راه راه دوخته می شود. نوع ساده آن معمولاً از جنس مخمل و ساتن وبه رنگ سیاه یا مشکی دوخته می شود. نوع ساده آن معمولاً از جنس مخمل و ساتن و به رنگ سیاه یا مشکی دوخته می شود روی آن ترنج می کشند وقلابدوزی می کنند و در داخل ترنجها اشعار و یا اسامی ائمه نوشته می شود.

نوع راه راه آن پنج رنگ است, به صورت پنج تا یک متر ونیمی که معمولاً از رنگهای سبز, مشکی, ارغوانی, زرد و سفید استفاده می شود. و بر روی پارچه با نقش ترنج و یا کتیبه که درداخل آنها اشعار, احادیث و یا اسامی ائمه است سوزندوزی می شود.

هانری ماسه, در آداب ایرانی جلد اول, صفحه211 درباره(کتل) می نویسد: (عبارت است از چوبی دراز که از آنها گلوله هایی از پارچه رنگارنگ و کشمیری آویزان بود و مثل چین های دامن بر روی هم می افتادند) به گفته او اضافه می کنیم: ابتدا چوب را کفن می کنند, یعنی پارچه سفیدی می بندند, بعد در فاصله های معین پارچه های الوان را می بندند تا وقتی که بالای سر عزاداران چرخ می دهند چین آن نمایان شود.

منظور علم(لوا) است, اگر چه پارچه ای که روی اسب اندازند و نمایش دهند(کتل) می گویند.

بافت قالی

مواد اولیه در هنر قالیبافی

فرش دستباف تشکیل شده است از تارو پود و پرزیا(خواب قالی) که به آن معمولاً (گوشت قالی) هم می گویند. تار عبارت است از نخهایی که موازی یکدیگر در طول قالی قرار می گیرند که ممکن است از ابریشم یا پشم یا پنبه انتخاب شود.

پود قالی عبارت است از رشته نخهایی که به صورت موازی یکدیگر از بین نخهای تار گذشته و به طور افقی در دار قالی عبور داده می شوند. جنس این نخها در قالیهای ممتاز ابریشم و در قالی های خوب و متوسط, پشم و در فرشهای متوسط تا معمولی, نخ پنبه ای است.

(خواب) یا (گوشت) یا(پرز) سطح خارجی فرش را تشکیل می دهد که به وجود آمدن طرح و رنگهای مختلف در فرش به واسطه وجود آنهاست. جنس پرز فرش را در قالیهای ممتاز و عالی ابریشم و در سایر قالی ها پشم, تشکیل می دهد. خواب و یا گوشت فرش به وسیله گره هایی که در تارها می خورد به وجود می آید و پس از هر رج گره یک تا سه نخ پود در روی آن قرار گیرد. اگر سه نخ پود روی هم قرار گرفته باشد در اصطلاح قالیبافی به آن (هرچین سه پود) می گویند وچنانچه در نخ پود روی قرار گرفته باشند به آن(هرچین دو پود) یا(دو پودی) می گویند و در صورت وجود یک نخ پود به آن(چین در میان) می گویند.

ابزار کار

ابزار کار قالیبافی عبارت است از دار, شانه یا دفتین, کارد, قیچی و قلاب.

دارقالی عبارت است از دستگاه چهار چوبی که تار(چله) ها را بر آن استوار ساخته اند و بر دو نوع می باشد:

1_ دستگاه یا دار زمینی(افقی) که به آن دار خوابیده نیز می گویند و از همه دارها ساده تر می باشد و در روی زمین قرار می گیرد.

2ـ دستگاه یا دار عمودی که به صورت قاطع و ایستاده در برابر بافنده قرار می‌گیرد. شانه یا دفتین افزار شانه مانندی است که برای زدن و هموار کردن سرنخها، پس از بافته شدن یک رج به کار می‌رود.

کارد برای بریدن سرنخ پس از گره خوردن روی چله ها به کار می‌رود.

قلاب عبارت است از کاردی که در انتهای تیغه تیز آن قلابی تعبیه شده است و کارگر بافنده به جای آن که نخ را با انگشت بر چله ها گره بزند، قلاب را به کار می‌برد و سپس سرنخ را با تیغه همان افزار می‌برد و کار سریعتر انجام می‌پذیرد. این نوع قلاب در قالی هایی که گره ترکی باف دارند مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پس از به پایان رسیدن یک و یا چند رج، باید سر ریشه ها چیده شود و برای این کار از قیچی استفاده می‌شود.

شیوه بافت در قالی

قالی در واقع مجموعه صدها هزار گره (یا دانه یا چین) است که در رج های موازی بر چله ها بسته می‌شود. گره بر دو تار یا چله می‌خورد و آن هم به دو صورت است:

فارسی باف و ترکی باف. گره فارسی به گره «نامتقارن» و گره ترکی باف به «گره متقارن» معروف است. در گره ترکی، نخ پشم را از روی دوچله و از کناره آن به عقب می‌برند و سپس از داخل چله ها به جلو برمی‌گردانند و آن را می‌کشند تا سفت شود، اما در گره فارسی، نخ از کناره یک چله به عقب برده شده از فاصله دو چله بیرون می‌آید و چله دوم را دو زده، دوباره از میان دو چله سر بیرون می‌آورد.

درمورد قالی، نمونه از گذشته نداریم مگر یک مورد و آن هم مربوط به زمان معاصر می‌باشد که توسط هنرمندان اصفهانی طراحی و اجرا شده است. نام این قالی «ثارالله» و هدیه ای است به حرم حضرت امام حسین (ع) که فعلاً به صورت امانت در موزه فرش ایران نگهداری می‌شود.   التماس دعا

از وبلاگ عـاشورائیان



  • کلمات کلیدی :
  • بختیاری ::: پنج شنبه 86/10/27::: ساعت 12:5 صبح

    طراحی و اجرای نمادها و نشانه های عاشورا     قسمت سوم

     

    ساخت قلمکار

    مراحل کار در ساخت قلمکار

    قالب سازی یا مُهر کنی: اصطلاح قالب سازی برای قالبهای چوبی که نقشهای مورد نظر را روی پارچه های قلمکار می زنند به کار می رود.برای ساختن قالب, ابتدا نقاشان متبحر که کارشان طراحی نقشه های قلمکارست نقشی را که می خواهند روی پرده قلمکار بیندازند روی قطعه ای از کنده گلابی (مقطع تنه درخت) طراحی می کنند, سپس کسی که کارش قالب تراشی است با اسباب و ادوات مخصوص می تواند به آسانی هرنقشی را که به دستش داده اند روی آن قطعه چوب(کنده گلابی) در آورد و ظرف چند روز, گاه چند هفته با مهارت و ظرافت قابل ملاحظه ای قالب را حک می کند, پس از که صورت نقاشی شده را روی چوب حک کرد, آن وقت قالب برای استفاده آماده است. باید در نظر داشت که برای هر یک از رنگهایی که در یک نقش قلمکار به کار می­رود, احتیاج به یک قالب مجزا است, مثلاً اگر بخواهند یک شاخه گل روی پرده قلمکار بیندازند و دارای چهار رنگ باشد, باید برای هر قسمت از نقشش که دارای رنگ بخصوصی است یک قالب مستقل تهیه کنند. به عنوان مثال در یک بوته گل انار که باید به چهار رنگ سیاه, قرمز, آبی, و زرد در آید به چهار قالب احتیاج است.

    آماده کردن پارچه (دندانه اول): برای تهیه قلمکار می توان از انواع پارچه های سفید پنبه ای و ابریشمی استفاده کرد, نهایت آن که هر قدر پارچه خوش بافت تر و لطیفتر باشد محصول کار با ارزش تر و مرغوبتر خواهد بود. برای آن که مواد خارجی یا به اصطلاح (آهار) پارچه را بگیرند و زمینه آن را برای پذیرفتن رنگهای مورد نظر آماده بکنند, ابتدا یک سلسله عملیاتی انجام می دهند که اصطلاحاً آن را (دندانه گردن) می گویند و دندانه اول عبارت از آماده کردن پارچه سفید ساده است برای رنگ کاری.

    پارچه را در آب صاف شیرین خیس می­کنند و مدتی می گذارند تا آهار خود را خوب پس بدهد و برای این کار سهلتر و کاملتر انجام بگیرد از مصالح و موادی استفاده می کنند و این مصالح عبارت است از (آسیل) که محتویات شکنبه گوسفند باشد. این محتویات را در ظروفی که با آب پر کرده اند و پارچه را در آن خیسانده اند داخل می کنند به طوری که پارچه بخوبی آغشته شود و در حقیقت نوعی تخمیر به وجود آید. پس از مدتی که مسلم شد این مواد اثر خود را به خوبی روی پارچه برجا گذارده پارچه ها را در می آورند و در آب شیرین می شویند و برای (مازو کردن) آماده می کنند مازوکردن پارچه قلمکار درست شبیه ساختن بوم برای پرده نقاشی است. چه وقتی پارچه قلمکار را مازو بکنند, آماده پذیرفتن رنگها و نقشهایی خواهد شد که به رنگهای مختلف روی آن می زنند.

    پارچه معمولی را که شسته(آسیل کرده) باشند, اگر مثل زاج سیاه را (که از جمله موادی است که برای رنگ آمیزی قلمکار مورد مصرف است) روی آن بکشند, مطلقاً رنگ نمی پذیرد واثری نمی گذارد اما وقتی آن را مازو کرده باشند, همان زاج سیاه به خوبی روی آن اثر می گذارد و به طور ثابت برجای می ماند, به طوری که با شستشو هم پاک نمی شود, مازو کردن با ترکیب چند ماده اصلی انجام می گیرد که آنها عبارتند از: پوست انار, مازوی ساییده و گزباز(علفی است که خشک می کنند). این مواد را که قبلاً خشک کرده و ساییده­اند به نسبتهای معینی(نصف نصف یا با یکی از آنها به طور مستقل) پارچه را مازو می کنند (در محلولی که آغشته با این مواد است خیسانده و پس از این که مواد لازم به جسم پارچه رفت آن را می خشکانند) پس از مازو کردن معمولاً رنگ سفید پارچه زرد کمرنگ می شود و آن را آن قدر در آب شیرین می شویند که این زردی به حداقل ممکن برسد. پس از این که پارچه دندانه شده و(مازوشده) خشک شد به کارگاه برده می شود تا رنگ آمیزی شود. در قلمکار معمولاً چهار رنگ, بیشتر از سایر رنگها مصرف می شود: سیاه, قرمز, آبی, زرد.

    این چهار رنگ را به ترتیب خاصی روی پارچه می آورند یعنی اول سیاه دوم قرمز و سوم آبی و آخر از همه زرد.

    علت این ترکیب این است که رنگ سیاه و قرمز از رنگهای عمده و اساسی نقوش قلمکار است واگر قبل از این دو رنگ, رنگهای دیگر را روی پارچه مصرف کنند, امکان پاک شدن آنها خواهد بود. در حالی که اگر ابتدا رنگ سیاه و بعد قرمز را روی پارچه بیاورند, رنگهای بعدی همچنان ثابت خواهد ماند.

    رنگ کردن قلمکار

    در کارگاه معمولاً رنگ کردن را با رنگ سیاه شروع می کنند, قالب را در رنگ سیاه می زنند و سراسر پارچه را با نقشهای لازم پر می کنند, بعد از خشک شدن پارچه, رنگ قرمز را با قالبهای مخصوص خودش روی آن می زنند.

    عمل جوشاندن پارچه های قلمکار را که با دو رنگ سیاه و قرمز منقش شده است در اصفهان اصطلاحاً (پاتیلی) می گویند. پاتیل یا دیگ بزرگی را که در آن ترکیبی از مغز روناس و پوست انا ریخته اند, ابتدا حدود 7 درجه حرارت می دهند و پس از آن که پارچه های رنگ شده را درون آن ریختند حرارت آن را بتدریج تا یکصد درجه بالا می برند و پارچه ها در میان آب جوش قرار گرفته و بر اثرفعل و انفعالات شیمیایی رنگ روناس و پوست انار بر روی زاج سفید که بر پارچه ثابت می ماند, سپس پارچه ها را کنار رودخانه می برند و ظرف چند روز و در چندین نوبت شستشو می دهند و جلو آفتاب می گسترانند تا زمینه آن به رنگ سفید یا کرم خوشرنگی درآید و دو رنگ سیاه و قرمز را به طور ثابت روی خود ظاهر سازد. بعد از خشکاندن پارچه, مجدداً آن را به کارگاه می آورند تا رنگهای دیگر را به رویش نقش کنند معمولاً پس از سیاه و قرمز رنگ آبی و بعد از آن زرد را روی قلمکار نقش می کنند و به این ترتیب یک پرده یا سفره یا رومیزی برای استفاده آماده می شود.

    از آغاز زمامداری سلاطین قاجار, هنر درباری به صورت تقلیدی در ابعادی وسیع و پردامنه رواج می یابد. با این حال هنر مردمی جدا از نقاشی های درباری, هنوز آرام و بی صدا راه خود را طی می کند و سیر خود را ادامه می دهد و در کنار نقاشی های درباری تصویرگری داستانهای مذهبی و عرفانی و قصص قرآنی رونق می یابد. مضامین داستانها بیشتر صحنه های کربلا و داستانهای شاهنامه است و این نقاشیها پایه گذاری روشی در نقاشی می شود که بعدها به سبک قهوه خانه ای شهرت می یابد. گرچه نقشهایی که از داستانهای شاهنامه و یا قصص قرآن از ابتدای دوره قاجار تا آغاز جنبش مشروطه خواهی تصویر می شد و با آنکه هنوز روح حماسه در این گونه نقاشیها کاملاً تجلی نیافته بود, مع الوصف بتدریج رونق می یافت به موازات تاسیس و رواج تکایا و حسینیه ها و گذرها و قهوه خانه ها رشد. از مهمترین و آشکارترین انگیزه های رواج نقشهای مذهبی و حماسی, سعی نقاش درجان بخشیدن به کلام نقالی بود که حکایتگر آداب و سنتهای گذشته و نیز بیانگر تقابل میان کفرو ایمان بود. رواج روز افزون نقالی و کلام گرم و گیرای نقالان در زیر گنبد تکیه ها و زورخانه ها و کوچه های پرگرد و خاک و سرگذرها و چهار دیواری قهوه خانه های مملو از هرقشر وطبقه, حتی بازماندگان اشرافیت, سبب رونق روزافزون نقشهای مردمی گردید. به هنگام غروب, کاسب کارها و صنعتگران و هنرمندان نقاش و گچبرها وبناها ومعماران و دیگران دست از کار می کشیدند و به فراخور حال خود راهی تکیه یا قهوه خانه ای می شدند تا پاره ای از شب را فارغ از زحمت وکار روزانه, به شنیدن حماسه های تاریخی بگذارنند. در همین اوضاع و احوال با در نظر گرفتن جنبش مشروطیت, هنرمند نیز بنا به شرایط خاص اجتماع ناگزیر قالبهای حماسی را بیشتر در نظر گرفت و در گرما گرم مشروطیت نقشهایی را رواج داد که نه برای ارضای اشرافیت و زینت کاخها و تالارها و یا حتی نقش آزمایی و تفنن, بلکه برای بیان پیامی بود که از سنتها و عقاید مردمی ریشه می گرفت و لاجرم طرف صحبتش نیز عامه بود. خصوصاً در پرده های مذهبی, ارائه پهلوانی و حق جویی و حق گرایی اولادعلی(ع) و نمایاندن قساوت و ددمنش دشمنان خاندان پیامبر(ع) شیوه تازه ای یافت. این پرده ها با این ترتیب تاسف و تاثر افزون تری برای بینندگان و شنوندگان به همراه آورد, چرا که کاربرد آداب و رسوم روزمره در بیان روایات بسیار ملموس شد و تجسم ظاهر اولیا و اشقیا و نیز توجه به نمادها در قالب رنگ لباسها و بیدقها و خیمه ها شکل گرفت. سنتی از معانی رنگها و چهره ها, تاثیر ژرفی در روح و ذهن بیننده باقی گذارد. رنگهای آبی و سفید القا کننده پاکی و صفای باطن گشت و رنگ قرمز تداعی کننده خون و آتش و رنگ سبز سمبل قداست و روحانیت اسلام بود. در معرفی تیپهای این تصاویر, اولیاء جمالی روحانی وهاله ای از نور برگرداگرد سرشان دیده می شدند و ملائک صف اندرصف به تماشا ایستاده بودند و چهره امامان معصوم در مقابل دیدگان دشمنان, دریده و خون آلود بود این تصاویر را وی اصیل ترین اندیشه های هنرمندان زمان خود و پاک ترین برداشتها از رویدادها ووقایع و رویدادها نیز در آن دخیل بود و آنگاه نقشها با کلمات پرشور و حالی که از دهان پرده دار بیرون می آمد درخیال تماشاگرجان می گرفت و به جنبش در می آمد و وقایع چنان زنده می گردید که برای بیننده, دیگر مجالی جز محو شدن در گفته های پرده دار و وقایعی که او ذکر می کرد باقی نمی ماند. در این حال نقاش, چنان تصویری از وقایع دردناک نظیر فاجعه کربلا باز می آفرید که پنداری خود شاهد ماجرا بوده و درد را با تمامی ادراک و احساس لمس کرده است. در یک طرف فاجعه, شکوه و والایی آزاد مردان و در طرف دیگر وقاحت کار و قساوت دشمنان و ستمگران, در یکسو پرده ای از خون و دلاوری و شرف آزادگی و تجلیل از خود گذشتگی و رشادتها ومناظر شهدا و در دیگر سو کفر و ناجوانمردی, در گوشه ای پیکر خون آلود سرور شهیدان به خاک افتاده و دستهای جدا شده از پیکر عباس(ع) و پیشانی دریده اکبر(ع) و در گوشه دیگر ستمگرانی که به عذاب جهنم گرفتار آمده اند به تصویر کشیده می شد.

    لشکر یزدیان با چهره های کریه و پنهان در پشت نقابی سرخ فام در کنار چادر سرخ رنگ, این سعد در یکسو و در دیگر سو پیکر زخمی ذوالجناح و تن بی سرسالار شهیدان برخاک گرم و سوزان صحرای کربلا افتاده و در اطراف, اجساد اسبان و نیز سرها و دستها و پاهای قلم شده و از تن جدا افتاده. فاجعه چندان عمیق است که ملائک نیز به نظاره می آیند و حتی جنیان به ماتم می نشینند. تجلی این سوگ کمر شکن و نمایش این محنت جان فزا در پرده های مصور نمایش مصیبت تصویر شده است. آری چنین نقشهای ساده و بی پیرایه برخاک و پارچه, دلها را در گرو یادها و خاطره ها و عاطفه ها باقی می گذارد و نقشهای محنت زایی را در قبال دستمزدی اندک برای به دست آوردن لقمه نانی به تصویر می کشد در این گذار, فرهنگ مردم نیز با روایات و احادیث پیوند می خورد وکلام گرم و گیرای نقالان و تاثیر پهلوانان زورخانه و لوطی ها که تماشاگران اصلی روایتهای قهرمانانه بودند, در ارائه داستانها در ذهن نقاش نیز بی بهره نمی ماند. تردیدی نیست که این تصویر گران, بامدد از گفتار نقالان توانسته اند با کنار گذاردن حقارتهای ویژه نقشهای قاجاری, به شگفتی های تازه ای در شیوه های بیانی از حماسه های تاریخی و تصویر روح مذهبی با رنگ و بوی ایرانی نایل آیند. این رسولان در بدر باقیمانده صورتگران کهنه کار و سنت گرای قدیم که استادان با تجربه تر آن چشمی نیز به فنون نقاشی اروپایی داشتند, بی ادعا و گمنام و در اوج فقر و تنگدستی رفتند و در گذر ایام تنها یادی و نامی از سنتهای گذشته و ایام از دست رفته باقی گذاشتند. چه تعزیه ها و نقالی ها که برچیده شده انگار دیگر پرده ها هم به فراموشی گرایید و پرده دارها هم در پس کوچه های باریک و خاک آلود محو شدند. با این همه, هنر به عنوان پیوند دهند سنتهای کهن ایران تا به امروز متجلی است و در دیگر شهرها با کیفیتی مطابق با سنن بومی شکل گرفت, تصویر گری با همان معیارها و همان داستانهای خاص خود دوباره رواج یافت. هنرمند مبتکر و بدعت گزار, نقش را با رنگهایی ثابت بر پارچه سفید زد و آن را به عنوان پرده و سفره و رومیزی زینت بخش خانه ساخت. این پرده ها گاهی داستانی را از ابتدا به نمایش می گذارد و هر قسمت پرده به صحنه ای از داستان اختصاص می یابد و در پایان, حتی سرنوشت بهشتیان و دوزخیان نیز مشخص می شود. نقاش به عنوان یک روایتگر, همه حوادث مربوط به ماجرا را در یک عرض و طول از ابتدا تا انتها نشان می دهد, یعنی وقتی صحبت از ظلم در حق آل رسول است, ثمره اش نیز داده می شود. نحوه تولید این گونه پرده ها به این شکل است که ابتدا روی پارچه های پنبه ای طرحهای مورد نظر را نقاشی می کنند و سپس با مواد شیمیایی ویژه ای به تثبیت این رنگها می پردازند. این نقش ها که در ابتدا شامل نقوش سنتی ایران_ نظیر اسلیمی و گلهای چند پر و مجالسی برگرفته از مینیاتور _ می شد, و در اواخر دوران قاجاریه تحول یافت. و عده ای را برآن داشت تا نقاشی های عامیانه و مردمی رایج آن روزگار را نیز وارد قلمکار کنند و به جای استفاده از نقوش تا نقاشی های عامیانه و مردمی رایج آن روزگار را نیز وارد قلمکار کنند و به جای استفاده از نقوش سنتی, از نقاشیهای مذهبی, یا حماسی آن زمان که شباهت زیادی به نقاشی های قهوه خانه ای استادان آن مکتب داشت, در قلمکار به کار برند و درواقع پارچه های قلمکار قهوه خانه ای را ابداع کنند که هنوز هم تصاویر سنتی مورد استفاده, بیشتر ملهم از مقولات مذهبی و یا حماسه های شاهنامه فردوسی است.

    استاد گیاهی که بیش از نیم قرن عمر خود را در گوشه عزلت و سکوت گذرانده, تصویرگر فاجعه عاشورا و پیام نهفته در آن بوده است, پای صحبت استاد گیاهی می نشینیم و او از سابقه این کار و آرزوهای گذشته وایام سپری شده اش بر ایمان می گوید: مراسم عزاداری از زمان آل بویه وجود داشته و در دوره صفویه تشدید شده است. کشیدن صحنه های کربلا هم از همان زمانها باید شروع شده باشد. این شغل در حدود دویست سال پیش رونق داشت. این اشکال خیلی شبیه همان نقاشی قهوه خانه ای است که در اواخر دران قاجار رواج پیدا کرد. وی می گوید:

    طرحهایی که الان من پیاده می کنم بیشتر از حسین فخاری باقی مانده که من نقشهایش را روی پارچه می کشم و بعضی هایش را خودم طرح می کنم. طرحها بیشتر وقایع کربلاست, امام حسین(ع) است, درویش کابلی است, شمایلهای ائمه اطهار و پیشوایان دینی است, گودال قتلگاه و قیام مختار است. تا چندی پیش اینها را برای زینت یک مجلس در روضه ها و تکیه ها مورد استفاده قرار می دادند. این کار از همان زمان روضه خوانها و نقالها که در کوی دخیل بوده و آنها اشعاری را با صدای خوش می خواندند.

     



  • کلمات کلیدی :
  • بختیاری ::: پنج شنبه 86/10/27::: ساعت 12:4 صبح

    طراحی و اجرای نمادها و نشانه های عاشورا   قسمت  دوم

    طراحی و ساخت پنجه

    طرز ساخت:

    یک پنجه کامل به دو صورت ساخته می شود. 1)برشکاری          2) قالب ریزی

    طریقه برشکاری:

    مواد اصلی پنجه از فلزاتی مانند برنج یا ورشو تهیه شده است. ابتدا الگو را روی فلز قرار می­دهند و طرح آن را با فلز نوک تیزی بنام سنبه بر روی فلز منتقل می­کنند، سپس با قلم نیم بُره ضربه چکش طرح را می­برند، پس از آن با ابزار ساده قلمزنی بر روی آن طرح و یا نوشته دلخواه را حک می­کنند.

    طریقه قالب ریزی

    معمولاً قالب از دو قسمت تشکیل شده است: قسمت الف) قسمت ب)

    در این مرحله ابتدا الگوی پنجه را در یک سطح صاف می گذارند وقالب الف را بر روی پنجه قرار می دهند و داخل قالب را از ماسه نرم پر می کنند و با ضربه بر ماسه ها می کوبند و آن را پرس می کنند، سپس قالب را برگردانده و سطح آن را با پودر سفید رنگ و نرمی آغشته می کنند(این عمل به این دلیل انجام می گیرد که دو قسمت قالب راحت تر از هم جدا شود).

    مرحله بعدی قراردادن قسمت ب بر روی قالب الف می­باشد. فضای خالی را پس از پر کردن با ماسه، باضربه پرس می کنند و پس از اینکه دو قسمت را از هم جدا کردند، الگوی اصلی را بر می دارند، در نتیجه جای الگوی اصلی، روی شن باقی می ماند. مجدداً قالب الف و ب را به هم متصل و از مجرای بالایی دو قالب، فلز مذاب را می ریزند، پس از سرد شدن فلز، قالب ها را از هم جدا می کنند و پنجه را که در جای خالی به وجود آمده از آن خارج می سازند. در این شیوه برای ساختن هر پنجه یکبار این اعمال را انجام می دهند.

    اژدها

    طریقه ساختن اژدها نیز مانند قالب ریزی پنجه می باشد، در ضمن اژدها از دو قسمت چپ و راست تشکیل شده است.

    پایه

    پایه را نیز به دو صورت برشکاری و قالب ریزی می سازند. برای ساختن پایه ابتدا الگو را بر روی فلز همجنس با پنجه قرار می دهند و طرح را می برند، آنگاه با دست و ابزار دیگر آن را به صورت استوانه ای که یک طرف آن باریکتر از قسمت دیگر باشد و تقریباً حالت مخروطی داشته باشد می سازند.

    ساخت زنجیر

    درگذشته حلقه های زنجیر را با دست می ساختند و این کار زمان زیادی را در بر می گرفت. معمولاً جنس مفتولها از برنج بود و حلقه های زنجیر را در داخل تشتی با انبر می ساختند و در کنار هم روی منقلی قرار می دادند و حرارت می دادند و بر اثر حرارت، حلقه های زنجیر به هم می چسبیدند.

    امروزه با به کار گرفتن الکترو موتور یا دستگاه سیم پیچ این عمل بسهولت انجام می پذیرد. ابتدا سیم را به تیغه ای که مقطع آن بیضی شکل است متصل می کنند و با روشن کردن دستگاه، مفتولها از دور وسیله ای که چرخه نام دارد باز می شود و توسط سازنده وارد دستگاه می شود و با چرخیدن الکترو موتور تبدیل به حلقه های متصل به هم به فرم فنر در می آید، سپس این حلقه ها را با قیچی فلز بر از یکدیگر جدا می کنند، آنگاه حلقه های جدا شده را دانه دانه به فرمی که در بالا گفته شد به هم متصل می سازند. مرحله بعدی، جوش دادن دو سر حلقه های زنجیر با کارپیت است که از هم نپاشند. آخرین مرحله، پرداخت کردن زنجیر از مفتولهای فلزی نرم از جنس آهن استفاده شده که قطر آنها4/0 است. گاهی از مفتول برنج استفاده می شود چنان که درگذشته نیز از برنج استفاده می کردند، ولی به علت گرانی، امروزه از مفتولهای آهن استفاده می شود وگاهی این مفتولهای آهنی را آب برنج می دهند. بعضی اوقات سفارش دهندگان برای عرض ارادت بیشتر به خاندان معصومین علاقمند هستند که ضربات خشن تری را تحمل کنند و به همین دلیل سفارش می دهند که زنجیرهای پیچدار (یا بافتدار)، بسازند. (معمولاً تبریزیها از این زنجیرها استفاده می کنند). طریقه ساختن این نوع زنجیرها بدین صورت است که دو سیم مفتولی را ابتدا به دور هم می پیچند و از آن حلقه های زنجیر را می سازند.

    دسته زنجیر عموماً از چوب ولی به تناسب سفارش دهنده بعضی اوقات از فلز برنج نیز تهیه می شود که هر دوی اینها متناسب با فرم دسته خراطی یا توسط تراش تهیه می شود، البته روی دسته زنجیرهیچ گونه نقش یا نوشته ای حک نمی شود، ولی گاهی اوقات بنا به نظر سفارش دهنده اسامی ائمه و یا هیئت، کنده کاری می شود.

    بعضی از سفارش دهندگان هم برای فرم دسته از فلز، شکل و شمایل گلدسته را سفارش می دهند.

    دسته زنجیر معمولاً از چوب تشکیل شده که وسط آن را سوراخ می کنند و میله ای محور مانند از آن عبور می دهند و ابتدا و انتهای آن سوراخ است که در هر سوراخ حلقه ای متصل می شود. به حلقه انتهایی، رشته نازکی از چرم به خاطر حفاظت از سقوط از دست متصل می کنند و در حلقه ابتدایی آن نیز رشته های زنجیر متصل می شود.

    ساخت کلید و جام

    طرز ساخت کلید

    کلید را معمولاً از یک فلز نامرغوب و ارزان تهیه می کنند و برای ساختن آن را از دستگاه پرس استفاده می شود. معمولا در هر جام، چهل کلید رابه وسیله سیمی به پنجه متصل می کنند جامها در سه اندازه ساخته می شود: کوچک، متوسط، بزرگ. در گذشته فرم جامها به وسیله دواتگری و نقوش روی آنها به صورت قلمزنی انجام می گرفته است، ولی امروزه برای تسریع در کار از دستگاهی استفاده می شود، که به دستگاه خم کاری یا فلزکشی مشهور است.

    جنس

    معمولاً برای ساخت جامها از ورقه مس یا برنج و یا فلزی که 4/0 میلیمتر ضخامت داشته باشد استفاده می کنند و اصطلاحاً (40یا 50) می گویند.

    جنس قالب مورد استفاده در ساخت جامها از چدن یا خشکه S. P. K می باشد.

    وسایل مورد نیاز در ساخت جام

    از سه نوع قلم استفاده می شود:

    قلمی که برای فرم دادن شکل ظرف و کروی کردن آن مورد استفاده قرار می گیرد.

    رنده که اضافات فلز را می گیرد و در آرایش دادن کار مورد استفاده واقع می شود.

    قرقره که در مرحله آخر برای برگرداندن لبه ظرف استفاده می شود.

    آهن دست، فلزی است که حالت سوهان مانند دارد و از طرف روبروی قلم برای فرم دادن شکل ظرف استفاده می شود.

    طرز ساخت جام

    ابتدا قالب ظرف مورد نظر به دستگاه پیچ می شود، سپس ورقه مس یا برنجی که به اندازه دلخواه به شکل دایره برش خورده است در پشت قالب و در مرکز گذاشته شده، محکم می شود. وقتی که دستگاه شروع به چرخیدن کرد از یک طرف با قلم و از طرف دیگر با آهن دست فشار وارد آورده و به کاسه(جام) فرم می دهند. اگر از یک طرف فقط به ظرف فشار وارد آید باعث فرو رفتن و سوراخ شدن آن می شود. بعد از فرم دادن به ظرف با رنده اضافات فلز گرفته می شود و آن را تمیز می کنند. مرحله آخر کار برگرداندن لبه ظرف می باشد و بعد از پایان کار ظرف را پرداخت می دهند و آماده استفاده می شود.

    ساخت سنج

    روش ساخت

    در گذشته سنج ها را به شیوه دواتگری و چکشی می ساختند, ولی امروزه برای سرعت بخشیدن به کار از روش پرس و خم کاری استفاده می شود که اندازه های مختلف دارد.

     ادامه دارد



  • کلمات کلیدی :
  • بختیاری ::: پنج شنبه 86/10/27::: ساعت 12:3 صبح

    طراحی و اجرای نمادها و نشانه های عاشورا   بخش  دوم  از قسمت اول

    علم چوبی

    شکل و فرم علم

    شکل و فرم این علم شبیه به سرو می باشد به این ترتیب که طرف بالایی آن باریک تر و قسمت پایین آن پهن تر است.

    جنس

    جنس این علم از چوب سفید که همان چوب درخت سپیدار است می باشد.

    طول

    در گذشته طول این علم ها پنج متر بوده و از پنج گویک برای ساخت آن استفاده می شده است, ولی امروزه طول این علم ها 3متر و هشتاد سانتیمتر است و از 3 گویک استفاده می شود.

    نقوش

    از خط که شامل احادیث و اشعار محتشم است ونیز طرحهای سنتی گل و بوته استفاده می شود.

    مراحل ساخت

    مراحل ساخت این علمها به ترتیب عبارتست از:

    خراطی, اتصال گویک, اتصال تخته ها, فرنگی کشی, کرباس کشی, بتونه کشی و صیقل کاری, تقسیم بندی و ته رنگ, واشورزنی, اجرای طرح, قلم گیری به وسیله رنگ سیاه رنگ گذاری, جلا کشی.

    طرز ساخت

    ابتدا چوبی به اندازه 80/3 که قطر یک سر آن حدود ده سانتی متر و سر دیگر آن هشت سانتی متر می باشد خراطی می کنند و پس از اینکه آن را به سه قسمت در اندازه های 90 سانتی متری تقسیم کرده اند, گویکهایی را که قبلاً برای این کار آماده کرده اند, در فاصله های 90 سانتی متری قرار می دهند و بوسیله میخ آنها را به محور اصلی متصل می کنند, آنها فاصله بین گویکها را با تختهای نازکی که از جنس چوب سپیدار و قطر آن یک سانتی متر است پر می کنند, به طوری که هیچ فاصله ای بین آنها وجود نداشته باشد و پس از این کار برای استحکاک بخشیدن علم, شیارهایی به صورت مایل در حد فاصل تخته ها با اره ایجاد می کنند و داخل آنها را با تخته های نازکی پر می کنند که به این کار فرنگی کشی می گویند. پس از آن, سطوح برجسته تخته ها رنده می کشند تا هم سطح تخته های اصلی شود و به صورت کاملاً صاف و گرد درآید پس تمام سطح علم را با بتونه ای که از مخلوط خاک اره و سریش تهیه شده است می پوشانند, به طوری که سطح علم به علت وجود خاک اره حالت زبری پیدا کند.

    پارچه ای را که از جنس کرباس(کتان یا پارچه نخی ) است و به اندازه طول و عرض علم بریده شده در مایع سریش می خوابانند و بعد از آغشته شدن در روی علم می کشند. لازم به تذکر است که به هنگام چسبانیدن پارچه, سطح علم باید زبر باشد و به این عمل کرباس کشی می گویند.

    با گچ نرم و سریشم حیوانی خمیری تهیه می کنند و به قطر 4 تا 5 سانتی متر بر روی کرباس می کشند, پس از خشک شدن دوباره آن را مرطوب می کنند و با کاردک تیز لایه مزبور را تراش می دهند تا اینکه سطح کار یکدست شود و سپس آن را صیقل می دهند. مرحله بعدی, تقسیم سطح کار به پنج قسمت است, سه قسمت بزرگ آن طلایی در دو قسمت دیگر را که پر کننده فاصله بین سه قسمت اصلی است, ته رنگ نقره ای می زنند مخلوطی از زرده تخم مرغ و آب قند درست می کنند و روی سطح کار را کاملاً به وسیله این مخلوط آغشته می کنند, به این مرحله از کار گونه کشی می گویند.

    طرح مورد نظر را که روی کاغذ کشیده شده است به وسیله سوزن سوراخ می کنند و سپس طرح را در محلهای مورد نظر بر روی علم قرار می دهند و به وسیله گرده ذغال طرح را بر روی علم پیدا می کنند که اثر آن بر روی رنگ طلایی و نقره ای باقی می ماند. سپس با رنگ مشکی شروع به قلم گیری طرحها می کنند و مرحله بعد رنگ گذاری است که هر رنگی در جای مخصوص به خود قرار می گیرد.

    رنگهایی که در علم مورد استفاده قرار می گیرد عبارت است:

    طلایی, نقره ای, سبز متالیک, لاجورد, صورتی و سفید.

    طرحهایی که مورد استفاده قرار می گیرد به این صورت است که : در قسمت های طلایی بالا وپایین علم, حدیث معروفی از یکی از علما مورد استفاده قرار می گیرد:

    من بکی او ابکی او تباکی فله الجنه  کسی که بگرید یا دیگری را بگریاند یا شکل گریستن به خود گیرد بهشت برای اوست.(مال السبطین) در دو قسمت نقره ای علم, از اشعار بند اول ترکیب بند محتشم کاشانی و در قسمت (وسط) شکم علم از طرحهای سنتی گل و بوته استفاده می شود. گاهی در بین این گلها آیینه­هایی گرد در شکم علم به کار می برند که این عمل در هنگام نجاری انجام می گیرد.

    ادامه دارد



  • کلمات کلیدی :
  • بختیاری ::: پنج شنبه 86/10/27::: ساعت 12:3 صبح

    طراحی و اجرای نمادها و نشانه های عاشورا   قسمت اول

    طراحی و ساخت علم

    علم فلزی

    شکل و فرم علم

    فرم علم شبیه به صلیب و یا همان بعلاوه(+) می باشد.

    جنس

    فرم­های اصلی را تیغ می­گویند که جنس آنها از فلز (فلز فولادی) می­باشد. اجزای دیگر علم از جنس برنج و ورشو می­باشد. طلا و نقره نیز در علم برای استفاده در نقوش به کار می­رود.

    جنس پرنده ها و حیوانات در علم از ورق آهن آب داده می باشد. از فلز برنج آب داده نیز استفاده می شود.

    طول

    شاه فنر از 2متر تا 80/2 می باشد. طول علم­ها متغیر است.

    20/2 _40/1 _12/1

    اجزاء (تیغ)

    1_ تـاج تیغ (الله اکبر _ فقط اسامی ا... مورد استفاده قرار می­گیرد)

    2_ کمـر تیغ

    3_ سینـه تیغ

    اجزای علم

    تیغه _ حیوانات _ صندوقچه که حیوانات و پرندگان روی آن سوار می شود.گویک (کره ای کوچک که تیغه ها بر روی آن به تناسب سوار هستند_ تیغه اصلی بر روی گویک بزرگ و تیغه های کوچک بر روی گویکهای کوچکتر متصل است) کنار هر تیغ دو اژدر قرار می گیرد که پرس شده و جوش می دهند. در زیر تیغه گاهی اوقات ممکن است تبر، مورد استفاده قرار گیرد که حالت برندگی داشته باشد. در بعضی از علمها در زیر شاه فنر از صندوقچه شش پر استفاده می شود.

    تصاویر مورد استفاده:

    شمایل امام حسین (ع) _ حضرت عباس(ع) _ اسب و نخل مورد استفاده قرار می گیرد.

    نقوش

    از ترنج یا سرترنج (تاج) _گل_ دست بریده _ پنجه استفاده می شود.

    حیوانات مورد استفاده در علم

    حاج آقا رجائی می گوید: ( در اصل بر روی علم فقط از سه حیوان: است، شیر و شتر باید استفاده شود چون اسب در روز عاشورا مورد استفاده در جنگ بود. شیر هم در روز عاشورا زمانی که حضرت زینب بر روی تل زینبیه آمد و دیده اش به جسد امام حسین(ع) افتاد، گفت که ای فضه آیا در این سرزمین کسی هست که به ما کمک کند و فضه می گوید: شیری در پشت این کوه هست که شاید به داد ما برسد و حضرت زینب شیر را صدا می زند و شیر تا زمانی که زمین کربلا می رسد خاک بر سرش می ریزد و زمانی که وارد گودال قبله گاه می شود تیرها را با دهانش از بدن امام حسین(ع) در می آورد.( درضمن گفتن این سخنان آقای رجایی حلقه زده و برگونه ایشان روان می گردید). شتر هم اصحاب کربلا را به شام می برد(بعد از شهادت امام حسین (ع). کفتر (کبوتر) هم بوده است چون در روز عاشورا حضرت رباب در سرزمین عاشورا نبود و به علت مریضی که ایشان داشته به این مسافرت نیامده بود، زمانی که حضرت سید الشهداء به شهادت رسیدند، و زمین به لرزه در آمد. کفتر بالش را به خون حضرت سیدالشهداء رنگین کرد و به این ترتیب خبر شهادت امام را برای حضرت رباب برد. مرغ رخ هم همان براق است که حضرت محمد(ص) بر پشتش سوار شده و به معراج رفت.)

    معمولاً حیواناتی که در علمها مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از: شیر که همیشه در کنار شاه تیغ (تیغ اصلی) قرار می گیرد و حالت نگهبان دارد.

    مرغ رخ در کناره های علم مورد استفاده قرار می گیرد و نگهبان و حافظ کل علم حساب می شود.

    طاووس _ قرقاول شانه به سر_ مرغ_ کبوتر_ شتر _ گوزن _ خروس _ مرغ شاخدار _ گنجشک _ بلبل_ مرغابی _ قوچ _ اژدها (ژدر).

    طرز ساخت علم

    جنس علمها از فنر است، فنر ها را برش می زنند. حالت فنریت تیغه به خاطر سلام، کرنش و سر فرود آوردن در برابر عظمت پروردگار است.

    بر روی تیغه ها معمولاً آیه های قرآن _ و اَن یکاد _ یک قسمت از زیارت عاشورا و اسم ائمه نوشته می­شود، طرز پیاده کردن این اشکال و آیات به این صورت که با ماژیکهای مخصوص می نویسند و تیغه ها را در داخل اسید می اندازند قسمتهایی که با ماژیک نوشته شده اسید بر روی آن تاثیر نمی گذارد و بقیه قسمتها خورده شده و گود می شود (به اندازه یک میلیمتر). این تیغه باید به اندازه 4 سانتیمتر در اسید بماند که به این عمل کنده کاری با اسید می گویند.

    امروزه معمولاً یا روی تیغه ها را طلاکوب و یا نقره کوب می کنند و یا اینکه تکه هایی از طلا و یا برنج که روی آنها قلمزنی و یا به صورت مشبک در آمده بر روی. این تیغه ها متصل می­کنند.

    کنار هر تیغه دو اژدر پرس کرده، جوش می دهند. در زیر تیغه اگر تبر باشد به صورت کنده کاری با اسید تزیین می شود.

    تعداد تیغه ها بستگی به کسی دارد که علم را سفارش می دهد. بچه تیغ حالت دو طفلان مسلم را دارد. علم پنج تیغه به عنوان پنج تن می باشد. معمولاً تعداد تیغها باید فرد باشد، چون ما 12 امامی هستیم و یکی از امامان ما غایب است به همین دلیل یک تیغه کم می گذارند.

    پرنده ها از جنس ورق آهن آبداده است که یکی یکی برش می خورد و باهم جوش می دهند و بعد سنگ می خورد و روی سینه حیوانات از طلاکوب یا نقره کوب استفاده می شود.

    تزیینات روی علم

    پرقرقاول به رنگهای سفید، قرمز، زرد می باشد که معمولاً پرها به رنگ سفید هستند و آنها را رنگ می کنند.

    شالهای ترمه و یا طاقه که بر روی آنها سوزن دوزی شده است و به رنگهای سبز، قرمز، صورتی، آبی، مشکی و می باشد و پس از استفاده در روی علم و قرار گرفتن بر روی آن، علم را از حالت صلیبی خارج می کنند. این تزیینات همراه با تعداد زیادی زنگوله کامل می­شود.

    در ضمن باید گفته شود که امروزه با استفاده از نخ کاموا، پرمصنوعی نیز ساخته می­شود همچنین با استفاده از نخ کش کردن پارچه­های نخی پرمصنوعی ساخته و در روی علم مورد استفاده قرار می گیرد.

    در علم فرمها و علامتهای مختلفی وجود دارد که هر کدام سمبل چیزی می باشد به شرح زیر:

    _ اژدها: در علامتها به عنوان سمبل عقوبت و سرانجام کار فرعون و یزیدیان زمانه و آتش جهنم است که از مار غاشیه نام برده می شود.

    _ نقش شیر: گاه به گونه ای سمبلیک نشان از شجاعت و دلیری دارد، در آنجایی که این حیوان با هیبت و قدرت به آرامی در زیر پای امیرالمومنین (ع) آرمیده است. نقش شیر گاهی سمبل قدرت بوده است.

    _ تبر: به عنوان یک سلاح قدیمی همواره مطرح است و نقوش مختلفی در هر دوره زینت بخش آن می شود. در مفرغهای لرستان این سلاح با نقش شیر ترکیب می شود که به لحاظ کار برد این سلاح در جنگ ترکیبی منطقی است. در دوران بعدی هر چه که کار هنرمندان بر روی این سلاح بیشتر می شود، کار آیی آن کمتر و بیشتر جنبه ای سمبلیک و تشریفاتی به خود می گیرد. در دوران اسلامی شعاری مذهبی از قبیل نصر من الله و یا چهره های خاندان امامت بر روی آن نقش می بندد.

    _کشکول و تبر: به گونه ای سمبلیک می تواند هم یاد آور جنگ و هم یاد آور حضور جبرئیل در نینوا (به صورت درویشی نزد حضرت سید الشهداء) بوده باشد، چرا که در کاشی کاری مذهبی با چنین تصاویری روبرو هستیم.

    _ دست: یکی دیگر از سمبلهایی است که در مراسم عزاداری مشاهده می شود و آن به صورت دست بریده کوتاهی است که بر سر کتل ها و یا بر روی علم قرار می گیرد و در واقع گریز و یاد آوری به حماسه کربلا است، چرا که دست، خود، نماد و تداعی کننده عمل است و در این حیطه این سمبل می تواند تداعی کننده ندای حق جویی(هل من ناصر ینصرنی) باشد که در نینوا سر داده شد و حال آنکه آن ندا از قعر قرون به گونه ای عادی و سمبلیک در بطن این نقش جای می گیرد و برای بینندگان تجسم کننده حماسه کربلا است.

    _ پرندگان: از دیر باز برای هنر مندان هر قوم الهام بخش مقاصد هنری ایشان، گاه به شکل نقش و گاه به شکل شعر بوده اند. به طور مثال رقصهای شگفت انگیز و پرواز فصلی در ناها نه تنها در سرودهای اساطیری ایران و چین کهن اثر بخشیده، بلکه شاعرانی چون ویرژیل در غرب و عطار و مولوی در شرق نیز این امر را مورد توجه قرار داده اند. شاعران متصوف، پروازهای طولانی و پر رمز درناها را کنایه ای شایان توجه از پرواز روح به سوی جهان حقیقت گرفته اند و پیروی این پرندگان را از سرکرده شان به هنگام پرواز، قیاسی شایسته برای مالکان راه حق که به دنبال مرشد خود راه می سپارند به حساب آورده اند همانطور که منطق الطیر عطار و امام محمد غزالی نیز بر اساس پرواز پرندگان تنظیم گشته است. از کبوتران نامه رسان در گذشته های دور تا ماجرای کشتی نوح(ع) یاد آور پیام رسانی این پرنده بوده است. همین عقیده و زمینه ذهنی مناسب نزد اقوام مختلف باعث شده تا این پرنده به عنوان سمبل آزادی پذیرفته شود، پرنده ای که پیغام آور سمبل آزادی است.

    در حیطه عزاداری و پرده های مصیبت، کبوتران سفید در غروب خونین کربلا از واقعه ای ناگوار خبر می دهند و گویی نقاشان، کبوتران سفید را به کنایه کفن سپید خون آلود یاران، این گونه خون آلود نقش کرده اند. کبوترانی بر سر جنازه ها بر زمین نشسته اند که لحظاتی بعد به سوی سرزمینهای دور پر می گشایند و حامل خبری خونبارند.

    _ آهو: همان طوری که در پرده های مصیبت، چند صحنه را در یک تابلو مشاهده می کنیم، در علامتها نیز زمان و مکان، در هم شکسته می شود. مظلومیت و بیگناهی و ظلمی که بر قدیسین رفته است بهانه است برای کار هنرمندان بی ادعا و به همین رو جای تعجب نیست که اگر در کنار صحنه کربلا و جنگ امام حسین(ع) گریزی به مظلومیت امام رضا (ع) زده شود وضمانت آهوی امام هستم (ع) نقش گردد که نقش این حیوان، خود به خود یاد آور مظلومیت و بی گناهی است.

    _ مرغ رخ: سمبلی ترکیبی از پرنده به صورت انسان می باشد و به احتمال زیاد همان براق است که در شب معراج مرکوب حضرت رسول (ص) بوده است و بنابراین درعلم سعی شده از وقایع مختلف که درتاریخ اسلام رخ داده است مسائلی آورده شود.

    _ شتر: به عنوان محمل کاروان اسرای کربلا بوده است و خود نمادی از مظلومیت امام حسین (ع) در روز عاشورا است. بقیه حیوانات و پرندگانی که در علامتها مورد استفاده قرار می گیرد بیشتر جنبه تزیینی دارند و نماد و سمبل خاصی نمی باشد.

    ادامه دارد



  • کلمات کلیدی :
  • بختیاری ::: پنج شنبه 86/10/27::: ساعت 12:0 صبح

    فضیلت سیاه پوشی در ایام سوگواری اهل بیت(ع)

    موضوع پوشیدن جامه سیاه که با فرارسیدن ایام محرم الحرام حال و هوای خاصی به خود می گیرد، از گذشته تا به امروز مطرح بوده و همیشه با دو دیدگاه با آن برخورد شده است.
    دیدگاه اول، نظر کسانی است که با عشق و علاقه وصف ناپذیری در ایام محرم سوگواری اهل بیت(ع) خصوصا در دو ماه محرم و صفر، لباس سیاه به تن کرده و بیرق های مشکی بر سر در منازل خود نصب می کنند و معتقدند که این لباس اظهار حزن و همدردی با عترت پاک پیامبر اکرم(ص) است .دیدگاه دوم، نظر کسانی است که می گویند پوشیدن لباس سیاه، مفهوم چندانی ندارد و بی خاصیت است و به نوعی تحت تاثیر القائات و تفکرات روشنفکرمآبانه قرار گرفته و با ژست های به اصطلاح علمی و تجددگرایانه به دیدگاه اول حمله می کنند و آنان را به دور از قافله تمدن معرفی می کنند. متاسفانه عده ای نیز به خاطر عدم آگاهی از حقیقت امر، دچار تحیر شده و در بلاتکلیفی اند که واقعیت کدام است؟
    الف) از نظر فقهی، آنچه از روایات استفاده می شود، مکروه بودن پوشیدن لباس سیاه در نماز و غیرنماز است و از حد کراهت تجاوز ننموده است. نکته ای که قابل توجه می باشد اینکه عده ای از فقها قائلند که پوشیدن لباس سیاه در عزاداری امام حسین(ع) از این حکم کراهت مستثنی است و پوشیدن آن در عزاداری امام حسین(ع) کراهت ندارد، علت کراهت را این گونه بیان کرده اند که پوشیدن لباس سیاه در ایام وفات ائمه(ع)خصوصا در ایام محرم و صفر، در حقیقت اظهار مودت و محبت به ساحت مقدس اهل بیت(ع) است. شیعیان و محبان آن بزرگواران با به تن کردن جامه سیاه، حزن و اندوه خود را ابراز کرده و به سفارش ائمه (ع) که فرموده اند: شیعیان در حزن ما محزونند، عمل می کنند.
    بعلاوه این سیاه پوشی، خاصیت سازنده دیگر ی به نام احیای امر اهل بیت(ع) دارد که مطلوب و محبوب آن ذوات مقدس است که فرمودند: «رحم الله من احیا امرنا» یعنی مشمول رحمت حق باد، کسی که امر ما را احیا کند.
    بدون تردید وقتی پیر و جوان، بزرگ و خردسال، در این ایام لباس سیاه می پوشند، یادآور حزن و مصیبت جانکاهی است که به وجود مقدس حضرت سیدالشهدا(ع)، رسیده است و حقیقت این است که بقای اسلام مرهون دو ماه محرم و صفر است.
    ب) از نظر تاریخ، چنانکه مورخین نوشته اند، بعد از واقعه جانسوز عاشورا، زنان خاندان پاک رسول الله(ص) اولین کسانی بودند که تا یک سال لباس سیاه به تن داشتند و چنان مشغول عزاداری بودند که امام سجاد(ع) برای آنها غذا فراهم می ساختند. در طول تاریخ نیز پوشیدن لباس سیاه در عزاداری اهل بیت(ع) به صورت یک سنت ارزشمندی در بین شیعیان و محبان رایج بوده است.
    بعضی از فقهای بزرگ مقید بودند در ایام سوگواری امام حسین(ع) جامه سیاه می پوشیدند و به آن تبرک می جستند و با جدیت از آن نگهداری و مراقبت می کردند و وصیت می نمودند بعد از رحلتشان به عنوان تبرک باآنها دفن شود
    بنابر این پوشیدن لباس سیاه در ایام سوگواری ائمه(ع) خصوصا در دو ماه محرم و صفر نه تنها کراهت ندارد بلکه از آن جهت که اظهار همدردی با آن ذوات مقدس و احیای امر ایشان می باشد، دارای فضیلتی بس بزرگ است. «ولقد عظمت المصیبه بک علینا و علی جمیع اهل الاسلام»

    از وبلاگ عـاشورائیان

     



  • کلمات کلیدی :
  • بختیاری ::: جمعه 86/10/21::: ساعت 12:28 صبح


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    حمایت مردمی از دکتر احمدی نژاد